اسپه روز. اسپی ریز. رجوع به اسپه روز شود، مؤلف مجمل التواریخ و القصص در ذکر همدان آرد: اما بوقت اسلام از همدان اسپیددز مانده بود و بعض خانها در حوالی (و) آنرا قصر ابیض میخواندند. (مجمل التواریخ و القصص ص 522)
اسپه روز. اسپی ریز. رجوع به اسپه روز شود، مؤلف مجمل التواریخ و القصص در ذکر همدان آرد: اما بوقت اسلام از همدان اسپیددز مانده بود و بعض خانها در حوالی (و) آنرا قصر ابیض میخواندند. (مجمل التواریخ و القصص ص 522)
دزد اسب بودکه بغیر از اسب دزدیدن دیگر کارش نبود: اسپیک آمد (هم) آنگه نرم نرم تا برد مر اسپ او را گرم گرم. رودکی (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). لیکن ظاهراً در بیت فوق اسپیک معنی دزد اسب ندارد، یاءیای نسبت است و کاف، کاف تعریف مانند مردک، و هاء مانند پسره، و در لغت فرس چ تهران کلمه اسپیل ضبط شده و همین بیت رودکی شاهد آمده است. رجوع به اسپیل شود
دزد اسب بودکه بغیر از اسب دزدیدن دیگر کارش نبود: اسپیک آمد (هم) آنگه نرم نرم تا برد مر اسپ او را گرم گرم. رودکی (از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی). لیکن ظاهراً در بیت فوق اسپیک معنی دزد اسب ندارد، یاءیای نسبت است و کاف، کاف تعریف مانند مردک، و هاء مانند پسره، و در لغت فرس چ تهران کلمه اسپیل ضبط شده و همین بیت رودکی شاهد آمده است. رجوع به اسپیل شود